به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از قانون، گرمابه مُشیر از یادمانهای دوره قاجاریه در شهرستان دارابِ استان پارس (فارس) است که با شماره 4507 در تاریخ 11 دی 1380 خورشیدی به ثبت ملی رسیده و زیر نظر سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی اداره می شود.
از همین روی، در تابستان سال 95 از سوی اداره میراث فرهنگی شهرستان داراب مورد بهسازی و مرمت قرارگرفته است. اما با کمال شگفتی پس از گذشت تنها یک سال بر بدنه دیوار پُشتی گرمابه به انگیزه بهسازی و مرمتهای نادرست و غیرکارشناسی که جای دهها پرسش دارد، خُردگی پدیدار شده و بخشهایی از کاهگل دیوار فرو ریخته است.
همچنین بخشهای دیگری از کاهگلِ دیوارِ بنا از درون حیاط و بالای بخش ورودی آن نیز، فرو ریخته و آسیب دیده است. این موضوع، بیانگر بهسازیهای نادرست و غیر اصولی و بهرهگیری سازمان میراثفرهنگی از پیمانکار یا گروه نامتخصص و ناآشنا با بنیادهای دانش مرمت است که تنها پس از گذشت یک سال، کاهگل های دیوار بنا، دچار خُردگی شده و ریزش کرده است.
جولان پیمانکاران ناشی مرمت در میراث
در اینجا این پرسش به وجود میآید، سازمانی علمی پژوهشی و تخصصی همچون میراث فرهنگی که خود دارای کارشناس های چیره دست و کارآزموده است، چرا باید از پیمانکار یا افراد ناشی و غیرمتخصص بهره برده و با مرمتهای نادرست و غیر اصولی، تیشه به ریشه یادمان های ملی و هویت و تاریخ یک شهر بزند؟
چنین سازمانی که با دشواری بسیار کمبود بودجه رو بهرو بوده و بیشتر یادمانهای تاریخی و فرهنگی زیر نظر آن اداره از این چالش رنج می برند و به حال خود رها شدهاند، چرا باید با گُماشتن مدیران و افراد ناشایست و غیرمتخصص اجازه دهد بیش از این بر پیکره رنجور یادگارهای ملی آسیب رسیده و بر دشواری های آن افزوده شود؟ پاسخ هَدررفت بودجههایی راکه از جیب مردم (بیتالمال) برداشت میشود،چه کسی باید بدهد؟ آیا این موضوع (مرمت نادرست از سوی سازمانی که خود پاسدار یادمانهای تاریخی است)، همان زبانزد (ضرب المثل) نامدار« هر چه بگندد نمکش می زنند، وای به روزی که بگندد نمک» را به یاد نمی آورد؟
همانگونه که میدانیم، یادگارهای تاریخی جدا از پدیداری هویت و بازنمایی ریشهها، تاثیر بسزایی در توسعه و رشد پیشه (صنعت) گردشگری و اقتصاد یک کشور دارد. از همین روی است که امروزه همه کشورهای جهان روی این پیشه، سرمایهگذاریهای بلند مدت و بزرگی انجام می دهند.
از سویی، ایران از بحرانهای مالی پیش روی دولت و بیکاری گسترده جوانان دانش آموخته، رنج میبرد و تنها پیشه گردشگری است که میتواند و باید جایگزین نفت و سرچشمههای (منابع) دیگر شود، ولی شوربختانه میبینیم که گاهی مدیریت ناکارآمد و ناشایست با انجام کارهای غیرکارشناسی و خواسته یا ناخواسته، سد راه پیشرفت گردشگری شده و به آن آسیبهای برگشت ناپذیری را وارد میکند.
مرمتهای غیرکارشناسی !
سخن در خُور نگرش درباره بهسازیها و مرمتهای نادرست و غیرکارشناسی در یادمانهای تاریخی کشور که بارها تا کنون رخ داده و نگارنده نیز، چند مورد از آن را در یکی دو سال گذشته در روزنامهها و خبرگزاریها بازتاب داده و به مدیران میراث فرهنگی نیز گوشزد کرده، این است که با وجود این همه دانش آموخته باتجربه در رشته مرمت بناها و آثار، چرا دوباره سازمان میراثفرهنگی از افراد ناکارآمد و غیرمتخصص بهره برده و همچنان میبرد؟ آیا به راستی زیان و آسیبهای به کارگیری افراد ناکارآمد و پیمانکاران نا آشنا در مرمت یادمانهای تاریخی که دستمزد کمتری نسبت به مرمتگران کارآزموده و دانشآموخته میگیرند، بیشتر نبوده و نیست؟
پاسخ سازمان میراث فرهنگی در این زمینه چیست؟ پاسخ افکار همگانی (عمومی) و دلسوزان و دوستداران میراث فرهنگی را چه کسی خواهد داد؟و دهها پاسخی که میراث فرهنگی تا کنون از آن سَر باز زده است.
میراث داراب را دریابید
اما دوستداران میراث فرهنگی شهرستان داراب به مرمت دیوار گرمابه مُشیر و در کل بِهسازی و مرمت های یادمانهای تاریخی شهر که برخی آنها نیز بسیار ارزشمند بوده، اعتراض دارند. آنها خواستار رسیدگی بیش از پیش سازمان میراثفرهنگی به یادگارهای ملی و تاریخی بهویژه در اَمر مرمت و حفاظت شدهاند. در همین زمینه، عیسی فولاد فر، یکی از دوستداران میراث فرهنگی شهرستان داراب گفت:«این نخستین باری نیست که زیر نظر سازمان میراث فرهنگی، مرمتهای غیر اصولی انجام شده و به آنها آسیب میرسد. در گذشته نیز، آتشکده آذرخش یا همان مسجد سنگی داراب از بِهسازی و مرمت های نادرست آسیب دیده بود».
باران، مرمتها را شست
فولاد فر در ادامه افزود :« گرمابه مُشیر تابستان سال گذشته به همراه خانه تاریخی سوخکیان از سوی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی داراب، مورد مرمت قرارگرفته بود، ولی با افسوس و آه فراوان بیننده آن هستیم که تنها پس از گذشت یک سال، کاهگِل های دیوار پشتی گرمابه و دیوار درونی این یادمان، خُردگی پیدا کرده و فرو ریخته است. از سویی، با آغاز فصل زمستان و بارندگیها، آب به درون دیوارها رِخنه میکند و با نخستین بارشها بخشهای مرمت شده، کامل ریزش خواهد کرد». این دوستدار میراث فرهنگی شهرستان داراب، خواستار رسیدگی هر چه زودتر مدیران میراث فرهنگی شهرستان و استان، پیش از آغاز بارندگیهای گسترده در شهر شده است.گرمابه تاریخی مُشیر در تابستان سال 95 از سوی سازمان میراث فرهنگی مورد مرمت و بهسازی قرار گرفته که در برگیرنده اَندود دیوار گِلی گوشه شمالی سازه، اجرای دیوار نیم آجره به بلندای نیم متر در بخش درون کوچه و مرمت بخشهای آسیب دیده درونی بوده است. این یادمان تاریخی در شهرستان داراب، خیابان مجاهدین اسلام، خیابان بهار، ساختمان هلال اَحمر قدیم قرار دارد و وابسته به دوره قاجاریه بوده و از سنگ، آجر، ملات گچ و خاک ساخته شده است.
گرمابهها در ایران پیشینهای بَس دراز و همگام با تاریخ و فرهنگ این کشور دارند. هر چند از ساخت گرمابه ها در دوران باستانی و پیش از ورود اسلام به ایران، آگاهیهای اَندکی در دست است، ولی بر پایه پاسداشت آب در ایران باستان و ساخت نیایشگاههایی در پیوند با آب، میتوان به ساخت گرمابهها پی برد. گرمابهها جایگاه بهداشت و پاکیزگی هستند که طرح فضاها و معماری بنای آنها به گونه ای استوار شده که در آن مسائلی همچون تنظیم دما، رطوبت و نیز بزرگی و کوچکی فضاهای گوناگون رعایت شده است. بنای گرمابههای قدیمی به اَنگیزه آسانی دسترسی به سیستم آبرسانی، گرم شدن فضای درونی در زمستان و استحکام سازه، پایینتر از سطح گذرگاهها یا راههای پیرامون ساخته میشده است. گرمابهها دارای سه بخش جدا از هم و در برگیرنده ورودی، بینه و گرمخانه و فضاهای پیوسته با هر بخش، هستند. طراحی گرمابههای قدیمی به گونهای است که هر فضا به وسیله راهرو هَشتی مانندی از فضای دیگر جدا شده تا دما و رطوبت هر فضا نسبت به فضای کناری، تنظیم شود.
گرمابهها بیشتر دارای سر درِ ورودی هستند که برخی ساده و برخی نیز با آجر و سنگ، مقرنس کاری شده اند. همچنین برخی دارای اندودی از گچ بوده که به وسیله چند پله به یک هشتی گنبددار متصل شده و از طریق پلهها و راهروهای منحنی دار به فضاهای اصلی رختکن راه مییابند. رختکن یا سربینه نیز به وسیله راهرویی به گرمخانه می رسد. همچنین گرمابههای قدیمی دارای سیستم گرمایش در برگیرنده تون یا آتشدان، انبار سوخت، تیان، گودالهای گردآوری خاکستر، دودکشها و آبراهههای انتقال گرما به زیر گرمخانه هستند. کمابیش کف گرمابه ها پوشیده از سنگ های مرمر بوده و جاکفشیها در بیشتر گرمابه ها از سنگ یا آجر است. اِزاره گرمابه ها از سنگ یا کاشی است و برخی اِزارهها نیز با کاشی معرق و هفت رنگ آراسته شدهاند. برخی گرمابه های نامدار ایران را میتوان گرمابه گنجعلی خان کرمان، پهنه سمنان، خسرو آقای اِسپهان (اصفهان)، فین کاشان و گرمابه وکیل شیراز نام برد.
گرمابهها بر پایه اسناد موجود از دوره صفویه به این سو و به ویژه در دوره قاجاریه و پهلوی، جایگاهی برای روابط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بوده اند و در آن افراد بسیاری سرگرم کار بوده و پیشههای گوناگونی وجود داشته و گاه داد و سِتد نیز در گرمابهها رواج داشته است.
گرمابهها خود دارای فرهنگ و آداب ویژه ای بودهاند. در گذشته، حتی در گرمابههای ویژه زنان از دختران جوان خواستگاری میشده است. اما امروزه گرمابه های ایرانی و تاریخی رو به فراموشی سپرده شده و در بهترین حالت، به موزه مردمشناسی تبدیل شده اند.
کشورهای اروپایی با بازدید و آشنایی و مطالعه روی گرمابههای ایرانی و پیروی از معماری و طراحی زیبای ویژه این گونه سازهها، آن ها را در کشور خود ساخته و با همان کاربری گرمابهها افزون بر رونق گردشگری، سودهای هنگفتی را به دست آوردهاند. اما کشورما با برخورداری از این سازههای زیبا و یادگارهای نیاکانی، هنوز نتوانسته از آنها به درستی بهره برده و آنها رابه کار گیرد؛ بیشتر گرمابههای تاریخی از یادها رفته و غبار فراموشی بر چهره آنها سنگینی می کند.